یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
برهان| 6 چند روز قبل
وای، این یک مارپیچ قدرتمند است که مانند شیر آتش نشانی می جهد! او خودش، او، کاناپه، اتاق را پر کرد - و مرد کافی نیست، او ادامه می دهد! اگر در رابطه جنسی سیری ناپذیر وجود دارد، پس این زوج قطعا یکی از آن ها هستند.
ماکس| 38 چند روز قبل
من فکر میکنم این آرزوی هر پسری است که دو تا زیبای مهربان را در یک لحظه به هم بزند. کاش من او بودم
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
وای، این یک مارپیچ قدرتمند است که مانند شیر آتش نشانی می جهد! او خودش، او، کاناپه، اتاق را پر کرد - و مرد کافی نیست، او ادامه می دهد! اگر در رابطه جنسی سیری ناپذیر وجود دارد، پس این زوج قطعا یکی از آن ها هستند.
من فکر میکنم این آرزوی هر پسری است که دو تا زیبای مهربان را در یک لحظه به هم بزند. کاش من او بودم